امسال برای سید مهدی رحمتی، سال پر حاشیه ای بود. گرچه او از لحاظ فنی سالی کم فراز و نشیب داشت اما، حواشی پیرامون او بسیار بود که گاهی باعث ناراحتی و دلخوری اش هم شد.
از بهار شروع می کنیم. سال را با پرویز مظلومی و تیم محبوبش استقلال شروع کرد. روزهایی که استقلال در دوران افت خود بود، او تقریبا بی نوسان و مثل همیشه عالی ظاهر شد و توانست عملکردی خوب و تاثیر گذار داشته باشد. البته بزرگترین هنرنمایی اش در این فصل پنالتی هایی بود که در حافظیه شیراز (فینال جام حذفی) در اسفند ۹۰ مهار کرد که مسلما روی روحیه و عملکردش در سال ۹۱ تاثیر گذار بوده است. او این فصل را با رتبه سومی همراه با استقلال تمام کرد.
سال پر سر و صدای او از تابستان آغاز شد. از زمانی که حاضر نشد دوباره شاگرد قلعه نویی باشد و حتی در یک قدمی مس قرار گرفت. در این ایام، ابتدا ساز جدایی از استقلال را کوک کرد ولی با پا درمیانی مسئولان و خواهش ها و درخواست های هواداران، راضی به ماندن در پرافتخارترین تیم آسیا شد و برای یک فصل دیگر سنگربان دروازه آبی های پایتخت ماند.
هنوز چند وقتی از شروع فصل نگذشته بود که دریافت ۵ گل در ۲ بازی ملی، برای او دردسرساز شد . موجی از انتقادها به سمت او شکل گرفت و همه با صحبت کردن از احمدرضا عابدزاده سعی به زیر سوال بردن ارزشهای او داشتند . ضعف او در خروج از دروازه هنگام توپ های ارسالی پتکی شد که دائما بر سر او کوبیده میشد. اما بعد از چند واکنش و مهار پنالتی توسط این دروازبان محبوب، او توانست دوباره اعتماد به نفسش را بازیابی کند و مجددا محافظی مطمئن برای دروازه تیم ملی باشد.
اما انگار مشکلات پایان نداشت. حالا نوبت بازوبند کاپیتانی بود که برای او حاشیه درست کند. بعد از بازگشت جباری به میادین خیلی ها بازوبند را حق شماره هشت استقلال می دانستند. حرف و حدیثهایی به تدریج شکل گرفت و مطبوعات و رسانه ها با دامن زدن به این موضوع، یک مشکل کوچک را به بحرانی عظیم تبدیل کردند ولی باز هم سید مهدی با خرد ورزی توانست این مانع را هم پشت سر بگذارد. او داوطلبانه بازوبند را به مجتبی بخشید و نشان داد برای کاپیتانی و اسم و رسم، دروازه بانی استقلال را نمی کند و بی ادعایی خود را ثابت کرد.
سال کم کم داشت به پایان می رسید که به یک باره تیتر روزنامه ها، همه را شگفت زده کرد. رحمتی از تیم ملی موقتا خداحافظی کرد. اقدام جنجال بر انگیز بعدی و کامل کننده قضیه توسط کیروش انجام شد. سرمربی پرتغالی تیم ملی اعلام کرد دیگر تا زمانی که او در این سِمت حضور دارد، رحمتی جایی در لیست تیم ملی نخواهد داشت. ترس از نداشتن یک سنگربان مطمئن در مسابقات انتخابی جام جهانی تن هر ایرانی را می لرزاند.
بعد از کش و قوس ها و مصاحبه های فراوان و پا در میانی خیلی ها باز هم این بحران حل نشد و کیروش و رحمتی هیچ کدام از تصمیمشان منصرف نشد و پا عقب نگذاشتند. در طول این جریان هیچ وقت رحمتی دلیل واقعی خداحافظی اش را اعلام نکرد. حضور دانیال داوری، مشکل او با جواد نکونام، مشکلش با شخص سرمربی و… احتمالاتی بود که از طرف مطبوعات و رسانه ها مطرح می شد ولی هیچکدام تایید یا تکذیب قطعی نشد.
از آن طرف صحبتهایی مبنی بر کج رفتاری کی روش با او مطرح می شد . گمانه هایی زده می شد که کیروش، رحمتی را جاسوس قلعه نویی می داند و حس می کند رحمتی با بد دروازه بانی کردن می خواهد مسئولان را مجبور به اخراج سرمربی تیم ملی کند تا قلعه نویی جایگزین او شود. ولی رحمتی با گفتن جملاتی سعی داشت بفهماند دلیل محکمه پسند و قانع کننده ای برای ترک تیم ملی داشته است. جملاتی از قبیل «من کاری نمیکنم مدیون مردمم شوم» یا «بعد از مرحله مقدماتی جام جهانی دلایل خودم را می گویم و نمی خواهم قبل از پایان مسابقات تیم ملی را به حاشیه ببرم». خیلی ها چشم بسته به او حق دادند. کسانی که ادعا داشتند او برای تیم ملی زحمات زیادی کشیده است و رفتن او همراه با تیم امید را به مسابقات آسیایی، سند قرار می دادند. به هر کیفیتی که بود این پرونده مختومه شد…
بعد از خداحافظی در تیم ملی نوبت آن بود که قهرمان قصه ما به کادر فنی تیم ملی و منتقدانش ثابت کند مهره با ارزشی بوده و خواهد بود. او با واکنش های استثنایی و کلین شیت های مکرر خود، کاری کرد که همه حسرت نبودنش در تیم ملی را بخورند و نشان داد هنوز هم بهترین گلر ایران است. مطمئنا شیرجه های او با وجود مصدومیت پا و راه رفتن لَنگانش، نشان از غیرت بالای اوست که برای تیم محبوبش خرج میکند. غیرتی که زمانی برای تیم ملی هم از آن مایه میگذاشت.
به هر حال سال پرحاشیه سیدمهدی رحمتی به پایان رسید و او در این سال، بارِ دیگر ارزش های بالای فنی خود را برای همه ثابت کرد و یاور بزرگی برای استقلال بود تا بتواند صدرنشین لیگ برتر باشد.