تیم های استقلال و نفت مسجد سلیمان برای نخستین بار در تهران به مصاف یکدیگر می روند.
همین سال پیش بود که با یه کار عجیب غریب تیم ملی رو از خودش بعد از اینهمه زحمت که کشیده بود توی همه رده های سنی تیم ملی می بردنش بازی میکرد بدون 2هفته استراحت همش بازی بازی بازی, گرفت ...این دومین تصمیم اشتباه و عجولانه ش بود .مشکل اینقد حاد نبوده که نشه حلش کرد .قلعه نویی با جباری و فرهاد که قبلا شسته بودن گذاشته بودنش کنار , راه اومد سید که کاری نکرده بود ...
چون با همین تک و توک بازیکن ها بود که پارسال میشد بازیای تیم رو ببینی .افت داشت اولش ولی 3 امتیازهایی رو مدیونش هستیم که اون افت رو نخوایم هی به رخ بکشیم و دقیقا حرفایی که هوادارای تیم رقیب بهش نسبت میدادن رو بگیم بهش ! دیدم یکی نوشته بود قیافه ش شبیه پنگوئن شده بود جدیدا !! آخه حیوون اینم شد حرف !؟! چون رفته ؟ حالا بزنه فسخ کنه برگرده(تو فوتبال ایران این چیزا بعید نیست)چجوری میخواید با وجدانتون کنار بیایید ؟! لیگ یازدهم پیشنهاد 1 و 600 داشت ولی نرفت , رویانیان 5میلیارد میخواستش نرفت, پدیده معلوم نبود چقد میخواسته بده ولی نرفت و 1ماه پیش گفت از نظر من قرارداد با استقلال حل شده س و مشکلی برای تمدید ندارم ... حالا رفته به هر دلیلی چرا اینقد راجع بهش بد حرف بزنیم ؟! جوی که الان می بینم از زمانی که نیکبخت مستقیم رفت پرسپولیس هم بدتره !!نیکبختی که گفت میخواستم بعد از استقلال برم تیم بزرگ ! ولی این بیچاره که رفته پیکان!!!منم نمیگم قربون صدقه ش بریم که اشکال نداره رفتی فدا سرت ! ولی توهین بهش واقعا کار مسخره ایه ...
جدا از این ناراحت بودنتون و ناراحت بودنم ازش , میخوام بگم که دلم خیلی واسه دعا کردناش , حرکاتش بعد از پنالتی گرفتناش , بازی کردن با پاهای مصدوم و ... دلم تنگ میشه واقعا ...
به بهانه سومین ساگرد در گذشت ناصر حجازی
چه خوب که نیستی...
دوم خرداد است و دوباره خیلی ها اماده می شوند تا برای عقاب سوگواری کنند... سیاهی بپوشند... شمع روشن کنند... نذری بدهند... از او یاد کنند و برایش اشک بریزند... تا بگویند به یادش بوده ایم... در کنارش بوده ایم... و در راه او هستیم... بهرحال خیلی خیلی دوستت داریم عقاب اسیا...
حجازی اسطوره ای نبود که تکرار نشود... او بی شک فقط مردی بود که به اندازه ی خودش انسان بود... انسانیت البته امروز گران است...بس گران... هر لحظه هم گرانتر می شود... اخر انسانیت امروز هدفمند گران می شود... به قیمت جانت... مال ات... و شاید حتی ناموست باید هزینه کنی... مهم نیست چکار میکنی... مهم این است اول دعای فرج ات را بخوانی... بالای رسانه ات تصویری مقدس بزنی... به زمین و زمان لبیک خداگونه بگویی... حالا این خدا نشد یکی دیگر... خدایان بسیارند... بعدش مجوز داری برای هرچه دوست داری... و برای هرکه دوس داری نغمه سرایی کنی...
حجازی وقتی بود، حرف هایش را زد برای همان خدای اول و اخرش... خوب یا بد برای او همان خدا بود و بس... گرچه خیلی ها او را انسان ندیدند... حتی انها که سوی چشمانشان از بصیرت لبریز شده بود... او را هیولایی دیدند که باید درهم بشکند... تا مبادا کاخ ارزوهایشان دچار رخنه ای شود... حتی به این قیمت که وقتی نیست، بگویند می بود... نباید حرفی از او زد...
پر و بالش بستند... بر دهانش مهر سکوت زدند... او را در گوشه ای رنجور، تنها به حال خود و همان خدایش واگذاردند... و بعد گفتند عقاب آسیا! بسم الله... لحظه لحظه آب شدنش را به نظاره نشستند... تحریم شده های دیروز، امروز او را تحریم می کردند...
پر و بالش ریخت... وقتی خواست برود از او توبه خواستند... برای گناه ناکرده... تا بگوید من به شما ایمان اوردم...به انچه می گویید و به انچه می کنید... تا بگوید راهی که در زندگی رفته است تماما اشتباه بوده است... و همرنگ جماعت شود... تا شاید برایش گود بای پارتی دنیا را مهیا کنند... بزرگداشتی برایش بگیرند پر زرق و برق... از او تندیسی بسازند با رنگ و لعاب... اما با حذف محتوا...
اما دریغ از این عقاب... پر و پالش ریخته بود... لاغر و نحیف شده بود... دیگر ان ناصر خوش تیپ و خوش لباس و خوش ظاهر نبود... اما خدایش همان خدای روز اول بود... همان خدای قدیمی... همان خدای روزهای سخت تنهایی و بیماری... خدای روزهای خوش و خدای روزهای ناگوار...
وقتی سکوتش را شکست، می دانست چه بگوید تا اینبار تحریم نباشد... کلام اخر مرگ بود... کلام اخر تمام شدن فرصت خیلی ها بود...
گلبرگ مغرور اخرش هم سراغ شبنم ها را از کسی نگرفت...
چه خوب که نیستی... زودتر از ما از تحریم دنیا در امدی...
نقش کی روش در رفتن بازیکنان ملی پوش استقلال
لیگ فوتبال قطر درست در روزهایی به پایان میرسد که قرار است اردوی آمادهسازی تیم ملی فوتبال ایران برای حضور در جام جهانی 2014 آغاز شود.
امیر قلعهنویی، سرمربی تیم فوتبال استقلال روز گذشته در گفت و گوی پس از تمرین این تیم در پاسخ به این سوال که آیا فکر میکند جدایی بازیکنان ملیپوش تیمش از جمله جواد نکونام و پژمان منتظری و حضور آنها در تیمهای قطری به دلیل حضور در اردوی تیم ملی به خاطر جام جهانی است؛ یادآور شد: مدتی است که دو سه سؤال در ذهن من وجود دارد. چرا فقط روی بازیکنان استقلال دست میگذارند با توجه به اینکه ما چند هفتهای نیز از صدر جدول فاصله داشتیم باید تحقیق کنیم تا از پایان لیگ قطر اطلاع پیدا کنیم.
باید ببینیم آیا لیگ قطر قبل از 20 فروردین به پایان میرسد یا نه چراکه ما موقع شروع اردوها در لیگ قهرمانان بازی داریم. پرسپولیس تیم بسیار خوب و پر مهرهای است چرا هیچکس روی بازیکنان آنها دست نمیگذارد؟ بحث مشکوک بودن وجود ندارد بلکه سوالهایی در ذهن ما شکل گرفته است. تمامی بازیکنان هم راهی قطر میشوند به هر حال اردوی تیم ملی از 20 فروردین شروع میشود و باید دید این تیمها درگیر بازیهای آسیایی هستند یا خیر. مردم همهچیز را به خوبی متوجه میشوند و آنها از ما جلوتر هستند. مردم میدانند به عنوان سرباز تمام تلاشمان را انجام میدهیم.
رسیدن به پاسخ سؤال قلعهنویی خیلی سخت نبود، تا جایی که با جست و جو در بین سایتهای قطری میشد به راحتی فهمید به طور دقیق لیگ برتر قطر چه روز و حتی چه ساعتی به پایان میرسد و خیلی تحقیق و تفحص خاصی را نمیطلبید.
هفته بیست و ششم و پایانی رقابتهای لیگ برتر فوتبال قطر ملقب به لیگ ستارگان طبق اعلام سایتهای قطری طی 7 دیدار همزمان جمعه 22 فروردین 93 و 2 روز پس از لیگ برتر فوتبال ایران به پایان خواهد رسید، تا پایان این لیگ مصادف شود با آغاز اردوی آمادهسازی تیم ملی فوتبال ایران برای حضور در جام جهانی 2014 برزیل.
اما این همه داستان نیست و از سوی دیگر درست در همین برهه زمانی تازه کار اصلی تیمهای ایرانی حاضر در لیگ قهرمانان آسیا از جمله استقلال در هفتههای سرنوشتساز این رقابتها برای صعود آغاز میشود و آبیهای پایتخت باید 2 دیدار حساس و سرنوشتساز هفتههای پایانی مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا را در روزهای 27 فروردین و 3 اردیبهشت برگزار کنند و این در حالیست که در صورت صعود نیز باید 2 دیدار رفت و برگشت مرحله یک هشتم نهایی این رقابتها را هم به این فاصله زمانی افزود که در 2 تاریخ 2 16-17 و 23-24 اردیبهشت برگزار خواهد شد.
به عقیده سرمربی استقلال، بازیکنان ملیپوش این تیم به خاطر همین موضوع عزم سفر به قطر کردهاند تا پس از پایان لیگ قطر، دیگر دغدغه باشگاهی نداشته باشند و به راحتی بتوانند به اردوی تیم ملی بپیوندند و جالب اینکه تیمهایی هم که بازیکنان استقلال در آن سوی آب به آن میپیوندند، خیلی تیمهای مطرحی نیستند و علاوه بر اینکه در لیگ قهرمانان آسیا حضور ندارند، حتی در ردههای پایانی جدول برای ماندن در لیگ ستارگان دست و پا میزنند. (از جمله امصلال، تیم پژمان منتظری که در قعر جدول قرار داشت)
امسال تیمهای قطری السد و الریان کار را از مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا آغاز میکنند و الجیش و لخویا هم از پلیآف کار را آغاز میکنند و استقلالیها دقیقا تیمهایی را انتخاب میکنند که در این رقابتها حضور ندارند تا پس از سپری کردن نیمفصلی فوتبالی در قطر، به راحتی روانه اردوی تیم ملی شوند.
البته سرمربی استقلال که این روزها استاد کُد دادن شده است، چند روز پیش یک کد دیگر هم به خبرنگاران و هواداران داده بود: «برخی حاضرند با مربی تیم ملی مشورت کنند اما با مربی باشگاهی هرگز» و این یعنی اینکه به عقیده قلعهنویی، شاید پای کادرفنی تیم ملی هم در میان است تا با توصیههای آنها، ملیپوشان استقلالی به تیمهایی بروند که پس از پایان مسابقاتش، خبری از آسیا نباشد تا به سرعت برق و باد باشگاه خود را به مقصد اردوی تیم ملی برای آماده سازی حضور در جام جهانی ترک کنند.
فارغ از همه این حرف و حدیثها و شایعهها و شائبههایی که وجود دارد، حالا مثلث ملیپوشان استقلالی یعنی جباری، نکونام(پیشنهاد تیم کویتی هم موجود است) و منتظری در قطر توپ میزنند (شاید خیلیها جباری را به این ماجرا بیربط بدانند اما هنوز به خوبی به یاد داریم که هشت شاکی هم از یک قدمی بازگشت به استقلال، مسیرش را به سمت قطر کج کرد و رفت)
و این استقلال است که هر روز خالی و خالیتر از ستاره میشود و مشخص نیست در صورت ادامه این داستان آیا تا پایان فصل، سایر ملیپوشان دیگر این تیم از جمله تیموریان، حیدری، بیکزاده، صادقی و ... همچنان پیراهن آبی را بر تن خواهند داشت تا در روزهایی که استقلال خیلی از دومین عنوان قهرمانی پیاپیاش دور نیست این مهم را یک بار دیگر تجربه کنند یا اینکه آنها هم به بهانه بندهای مختلف در قرارداد خود بار سفر را خواهند و بست، در این بین دیگر حضور پرقدرت استقلال در آسیا هم بماند که دیگر با خاموشی این ستارهها چیزی شبیه به یک رویا خواهد بود
بهترین چپ پا و اولین لژیونر ایران درگذشت / شاه پای راستش را قفل کرده بود !
سایت باشگاه استقلال خبری را مخابره کرده از پایان یکی از اسطوره های نسل اول این تیم. مردی که سال های سال بود کسی حتی اسمش را هم در روایات مختلف به زبان نمی آورد. مرد در 84 سالگی از دنیا رفت. مردی که روزگاری تیفوسی های عشق دوچرخه سواران و کلونی تهران ، پرچم به دست می رفتند امجدیه و خیلی های شان یکی از بزرگترین تفریح های شان «بستن» روی شوت های پای چپ آقا بیوک بود.
آنها که دیگر خیلی های شان هم مثل آقا بیوک ، زیر خاک آرمیدند و رفتن یار قدیمی را آن سو ، انتظار می کشیدند. آقا بیوک رفت بی آنکه یادش باشد که هست و کجا بوده . چه کرده و حالا به کجا رفته است. آلزایمر ، حافظه اش را از او ستانده بود و فراموشی و تاریکی ، این سال های پیری تنها همدمش شده بود در خانه ای برای نگهداری سالمندان.
مرد استاد بود ، استاد شوت های زوزه کش پای چپ. چپ قدرتمندی داشت ، مثل «آر پی جی » البته آن سال ها که او می نواخت هنوز برای ما ایرانی ها ، آر پی جی 7 مفهومی نداشت اما شوت هایش این قدرت را داشت که هر آنکه سر راهش بود را نقش بر زمین کند. این قدر محکم که تاجی ها برایش بنشینند و قصه ها بسازند:« ببین اگه با پای راستش بزنه چی میشه...»
« نه بابا با پای راستش نمی زنه چون اگه شوت هاش بخوره به کسی جا به جا می کشدش...» ، «برو بابا پس خبر نداری ؛ اصلا خود شاه بهش گفته حق شوت زدن نداری ....» و سرانجام این برهان برای دوست دارانش پارادایی همه فهم شد:« پای راستش به دستور شخص شاه قفل شده تا کسی آسیبی نبیند.» و آقا بیوک که پای راستش را شاه قفل کرده بود با همان پای چپ می نواخت و با همین تک پا 143 گل در رده های مختلف ملی و باشگاهی زد.
او را اولین لژیونر تاریخ فوتبال ایران هم می نامند. آن سال ها که رفته بود به آلمان شرقی تا در ویکتوریا کلوب برلین بازی کند. و چون برگشت به تبریز رفت در زادگاه مادری تا هم مربی باشد و هم بازیکن کلونی تبریز. رفت تا همسرش طبابت بخواند و او هم دیگر سال های پایان فوتبال را پشت سر بگذارد.
مرد چپ پای قدرتمند ، دار فانی را در روز سرد پاییزی وداع گفت تا یکی دیگر از آنها که فوتبال را حتی قبل از تاسیس فدراسیونش آغاز کرده بودند از میان ما رفته و به خاطره ها بپیوندد. آنها که توپ گرد انگلیسی را از مستشاران نفتی گرفتند و بازی اش را بومی سازی کردند و هیجانش را جایگزین ورزش ملی «الک ، دولک». روحش شاد و یادش گرامی.
نخستسن لژیونر فوتبال ایران فوتبال را از سال 1323 و در تیم تهرانجوان زیر نظر مرحوم فکری آغاز کرد. در سال 1324 در مسابقات قهرمانی باشگاه های تهران در تیم «جوان» بازی می کرد و به عنوان گلزن این تیم شناخته شده بود و در سال 1325 توسط مرحوم دانایی فر به تیم «تور» پیوست.
مرحوم جدیکار در سال 1328 وارد باشگاه دوچرخه سواران شد و از سال 1330 به عضویت تیم ملی فوتبال درآمد. جدیکار از جمله بازیکنان نسل اول دوچرخه سواران و بدون گفت و گو بی نظیرترین چپ پای تاریخ فوتبال ایران بود.
وی در سال 1336 مورد توجه آلمانیها قرار گرفت و با تیم ویکتوریای برلین که در آن زمان از بهترین تیم های آلمان بود قراردادی 2 ساله بست اما پس از 9 ماه به خاطر تشکیل تیم تیم ملی فوتبال ایران و حضور در بازیهای آسیایی 1958 دوباره به وطن بازگشت و پیراهن تیم ملی را با افتخار و با عبور از پول و شهرت فوتبال آلمان غربی به تن کرد.
بیوک جدیکار از سال 1328 الی 1343قریب 15 سال در خط حمله تیم های استقلال و تیم ملی ایران انجام وظیفه کرد و آمار بالای گل هایش هرگز به صورت دقیق مشخص نشد.نخستین بازی رسمی وی در سال 1328 با تیم ملی افغانستان بود.در سال 1325 بود که ایتالیایی ها خواستار او بودند و باشگاههای رم، لاتزیو و تورینو به وی پیشنهاد عقد قرارداد دادند که در نهایت جدیکار برای عقد قرارداد با تیم تورینو عازم ایتالیا شد. در نهایت با عدم ارسال موافقتنامه توسط سازمان تربیت بدنی وقت و سفر تیم ملی فوتبال به شوروی سابق این انتقال به سر انجام نرسید.
تعداد صفحات : 4